X

اخبار

تاریخ انتشار: یکشنبه 16 آذر 1399

  دل نوشته هوشنگ ناصری یکی از پرسنل درمانی دانشگاه

امتیاز: Article Rating



ما شايسته ي تكفيريم؟؟؟

ماه هاست در تلاشيم تا سلامتي را كه بهترين و بالاترين نعمت زندگي است به جامعه برگردانيم ، چه شبها و روزهاي هولناكي را بيدار به صبح رسانديم چشم بر هم نزديم تا اشكي از چشم خانواده ايي نچكد و اگر هم گاهي نتوانستيم از كوتاهي و ناتواني نبود بلكه از نشدن بود؛

ما هيچگاه به دنبال ثابت كردن خودمان به هيچكس نبوديم چون رضاي خدا و خوشنودي مردم ملاك تشخيص ما بوده و هست
هميشه داوري را به داور مطلق واگذار كرديم زيرا جز او ديگران را شايسته ندانستيم كه ما را به داوري بنشينند

مرگي اگر اتفاق افتاده اولين اشك از ديده ماست كه چكيده، اولين درد را ما كشيديم چون در پس هر مرگ انساني هزاران اميد و آرزو و كساني منتظر ايستاده اند.

خدا را به گواهي مي گيريم ماه هاست آنچنان كه بايد و شايسته است فرزندان خود را با آغوش نگرفتيم نه اينكه نخواستيم بلكه نتوانستيم و ترسيديم مبادا رهاوردمان از محيط كارمان شيطاني در هيات ويروسي منحوس عزيزانمان را بيازارد.
ما اگر اكنون در اين سنگريم نه از بد روزگار بلكه انتخاب ديروزمان است و نه از كسي گله ايي داريم و نه بر كسي منتي كه هر آنچه كرده ايم و مي كنيم تكليف است و انجام وظيفه.
تاس بد روزگار اينك در زمين ماست و بايد شايسته تر از هميشه به هدفش برسانيم.
نقدي اگر هست روا ميدانيم و به ديده منت ميگذاريم
ولي دريغ و هزاران حيف كه يك اتفاق تلخ [اگر حتي قصورش بخوانيم] اينگونه ما را به ورطه بي مهري هايشان كشاند و به تيغ تيز جفا سلاخيمان نمودند و بدون محكمه مجرممان خواندند ؛

ما هيچگاه مرگ را را براي هيچكس نخواسته ايم
"تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد"
را وردي ساختيم بدرقه راهتان ؛

ما سربازان همين وطن داغ ديده ايم ما همان وارثان شهيدان اين سرزمينيم اينبار با هيبتي متفاوت ودر جنگي ديگرگًون

ما اينجا ايستاده ايم تا شما بر زمين نيفتيد ،نخوابيديم تا شماها خواب راحت به ديده گانتان بيايد و اگر گاهي نتوانستيم شرمناكيم و خجل.

"ما را به نقد بنوازيد ولي به نفي نه "

ما را به تقدير نيازي نيست تكفير نفرماييد

بدرود
ثبت امتیاز