X

اخبار

تاریخ انتشار: دوشنبه 18 فروردین 1393
بهداشت رواني كودكان پس از وقوع زلزله

  بهداشت رواني كودكان پس از وقوع زلزله

امتیاز: Article Rating

تحقيقات نشان داده‌اند كه واكنش‌هاي افراد در مواجهه با حوادث بسيار متفاوت است. برخي كودكان تنها دچار نگراني مي‌شوند و خاطرات تلخي در ذهن آنان ايجاد مي‌شود، اين گروه با كمي حمايت‌هاي رواني به مرور زمان بهبود مي‌يابند اما گروهي به طور عميق دچار مشكل مي‌شوند. واكنش به حادثه ممكن است بلافاصله و يا روزها و حتي هفته‌ها پس از سانحه بروز كند. نشانه‌هاي آسيب رواني در كودكان با سنين مختلف يكسان نبوده و هر گروه سني از نوزادان تا سنين مدرسه نياز به مديريت مخصوص خود دارد. اين مقاله سعي دارد كه به تشريح نشانه‌هاي آسيب رواني كودكان در سنين مختلف و راهكارهاي مديريت آنها بپردازد.
در حوادث و بلایاي طبيعي آنچه اغلب مشاهده مي‌گردد بسيار جهت رفع خسارات و صدمات حاصله مي‌باشد در حالي كه توجه به ضايعات رواني و آسيب‌هاي به وجود آمده در بازماندگان حادثه، جهت بازگشت به زندگي آرام گذشته از اهميت ويژه‌اي برخوردار است چرا كه چنين آسيب‌هايي، جبران‌ناپذير و داراي اثرات طولاني‌مدت هستند. با توجه به تفاوت‌ها و ويژگي‌هاي شخصيتي افراد در مقابل اين فشارها، واكنش‌هاي متفاوتي بروز مي‌دهند. استرس فرآيندي است كه طي آن رويدادهاي محيطي رفاه و آسايش ارگانيسم را تهديد كرده و به چالش مي‌گيرند و ارگانيسم هم نسبت به تهديد پاسخ نشان مي‌دهد. افرادي كه دچار يك سانحه شده‌اند دچار «اختلال استرس پس از تروما» (PTSD) مي‌گردند. تروما هم تعريف پزشكي و هم تعريف روان‌شناختي دارد، از نظر پزشكي تروما به يك جراحت بدني شديد يا شوك بحراني اطلاق مي‌شود اما از نظر روان‌شناختي، معناي ديگر دارد. تجربه‌اي كه از نظر هيجاني دردناك، پريشان‌كننده و ناگهاني باشد و اغلب باعث تأثيرات پايدار بدني و ذهني شود به زبان ساده‌تر مواجهه با يك عامل فشار آسيب‌زاي بي‌نهايت شديد مي‌باشد. تروما مي‌تواند انساني يا طبيعي باشد. جنگ، تصادف، آتش‌سوزي، شكنجه و تجاوز جنسي از تروماهاي انساني و سيل، آتشفشان و زلزله از تروماهاي طبيعي هستند كه توصيه‌هاي ارائه شده مي‌تواند براي تمام تروماها استفاده گردد. اگر كسي به چيزي در حد تروما اصلاً واكنش نشان ندهد، بايد در سلامت روانش شك كرد. واكنش به تروما يك پاسخ طبيعي و لازم است و شايان ذكر است كه حافظه تمام افراد در موقعيت‌هاي هيجان‌برانگيز، دقيق‌تر كار مي‌كند و جزئيات حادثه را به عميق‌ترين ساختارهاي مغز مي‌فرستد. هرچه فرد مستقيم‌تر با تروما مواجه شود، اثرات هيجاني شديدتري را نيز تجربه مي‌كند اما كساني كه به اصطلاح خبر دست دوم حادثه را شنيده‌اند، در معرض اثرات هيجاني قرار دارند حتي اگر خبر تنها از يك رسانه تصويري پخش شده باشد.
ممكن است اثرات تروما فوراً بعد از حادثه پديدار شود، اما در برخي موارد روزها و گاهي هفته‌ها طول مي‌كشد. اگر واكنش‌هاي هيجاني شديد يك ماه تداوم يابند و زندگي عادي فرد را مختل كنند، بلاديده مبتلا به يك اختلال ناتوان كننده به نام «اختلال استرس بعد از تروما» يا PTSD مي‌شود. اگر اين نشانه‌ها 2 روز تا 4 هفته طول بكشند، فرد به يك بيماري قابل تحمل‌تر به نام «اختلال فشار رواني حاد» مبتلاست. متأسفانه 5 تا 75 درصد افراد زلزله‌زده ممكن است به اين اختلال‌ها مبتلا شوند. هرچه شدت، مدت و نزديكي زلزله بيشتر باشد، بيشتر احتمال دارد زلزله‌زدگان با اين مشكلات رواني درگير شوند. حالا تصور كنيد كه چند درصد از مردم شهرهاي زلزله‌زده ايران كه هر سه عامل را در بالاترين حدس داشته‌اند به اين بيماري‌ها مبتلا شده‌اند. كساني كه قبلاً هم يك تروماي ديگر را تجربه كرده يا آشنايان بيشتري را از دست داده‌اند، بيشتر در معرض ابتلا به اين بيماري‌ها هستند. نشانه‌هاي آسيب‌هاي رواني در افراد مختلف در قسمت بعدي آورده شده است.
نشانه‌هاي آسيب‌هاي رواني بعد از تروما
همچنان كه پيشتر نيز بيان گرديد علايم استرس و اضطراب در بزرگسالان و كودكان متفاوت مي‌باشد به خصوص در كودكاني كه در حوادث و بلايا يكي و يا هر دو والدين خود را از دست مي‌دهند دچار استرس و آسيب مضاعفي مي شوند. كودكان و سالمندان بيشتر در معرض اين بيماري‌ها هستند احتمالاً به اين خاطر كه كودكان هنوز راه‌هاي مقابله با اين فشارهاي رواني را نياموخته‌اند و سالخوردگان هم نمي‌خواهند راه‌هاي شكست‌ خورده قديمي را براي مقابله با اين فشارها كنار بگذارند.
عمده‌ترين علايم و نشانه‌هاي روان‌شناختي و رفتاري كه پس از وقوع چنين حوادثي در بزرگسالان نمايان مي‌شوند عبارتند از تجسم دوباره حادثه در رؤياها، عالم خيال، بي‌حسي، اجتناب از محرك‌هايي كه يادآور آسيب هستند، تجربه نشانه‌هاي استرس و انگيختگي، مشكل خوابيدن، بيش‌هوشياري، مشكل تمركز، يكه خوردن افراطي، طغيان خشم، احساس گناه و عذاب وجدان از زنده ماندن مي‌باشد. همچنين تحقيقات انجام شده نشان مي‌دهد كه علايم هشداردهنده رواني شامل پنج احساس اضطراب پريشاني به طور پيوسته، فاصله گرفتن از فعاليت‌هاي اجتماعي به طور مداوم، كنار گذاشته شدن از جانب دوستان و خانواده، تغييرات شخصيتي، افزايش پرخاشگري، وابستگي شديد، كاهش كارايي و بيماري‌هاي مزمن فيزيكي مي‌باشد.
نشانه‌هاي آسيب رواني در كودكان كمتر از 2 سال عبارتند از گريه و بي‌قراري، بي‌علاقگي به آنچه در اطرافش اتفاق مي‌افتد يا ترس از محيط اطراف، اختلال در خواب و اشتها، وقفه يا تأخير در سير رشد رفتاري آنان مانند زمان شروع خنديدن، زمان شروع نشستن، راه رفتن و تكلم، فقدان عكس‌العمل نسبت به محرك‌هاي طبيعي، پس‌رفت تكاملي مانند توقف در راه رفتن و تكلم مي‌باشد. اين نشانه‌ها در كودكان 2 تا 4 سال به صورت زير بازگشت به مراحل اوليه رشد مثلاً تكلم به شيوه كودكانه، مكيدن شست دست، شب‌ادراري، بي‌اختياري دفع مدفوع، كابوس‌هاي شبانه، ترس از اشياء خيالي، پرخاشگري نسبت به ديگران، ترس و بي‌اعتمادي نسبت به ديگران، عدم تمركز حواس و اختلال در يادگيري، عدم عكس‌العمل مناسب به محرك‌هاي محيطي مي‌باشد و در سنين مدرسه كودكان داراي علايمي مانند گريستن و بي‌قراري، اختلالات خواب (بي‌خوابي- پرخوابي- كابوس‌هاي شبانه)، شب‌ادراري، شكايات جسمي متعدد، پرخاشگري و تهاجم، عدم تمركز حواس و مشكلات تحصيلي، ترس از اتفاقات قريب‌الوقوع، تقليد صحنه‌هاي ناراحت كننده مي‌باشد.
نشانه‌هاي معمول در نوجوانان 12 تا 17 ساله احتمالاً واكنش‌هايي نظير بزرگسالان شامل يادآوري مكرر سانحه، كابوس، كرختي عواطف، اجتناب از هر چيزي كه يادآور سانحه است، افسردگي، استفاده نابجا از دارو، ناسازگاري با همسالان، پس‌رفت‌هاي آموزشي، رفتار غيراجتماعي، گوشه‌گيري و انزوا، ناراحتي‌هاي جسماني، تصميم به خودكشي، امتناع از مدرسه رفتن، ناراحتي در خوابيدن و سردرگمي از خود بروز مي‌دهند.
بي‌اعتمادي و ترس از وقوع دوباره زلزله؛ همين دو مورد كافي است تا بفهميم كه كودكان و نوجوانان زلزله‌زده چه زجري مي‌كشند. جالب است بدانيد خيلي از اين بچه‌ها دور هم كه جمع مي‌شوند، دست به بازي‌هايي مي‌زنند كه به بازي تروماتيك مشهور است. آنها با اين كار، واقعه را دوباره در تخيل خود تجربه مي‌كنند. بديهي است درمان اين اختلالات يك امر تخصصي ات كه به وسيله پزشك و در صورت لزوم به وسيله روان‌پزشك يا روان‌شناس باليني انجام خواهد شد ولي آنچه به امدادگران مربوط مي‌شود، شناخت اين كسالت‌هاست تا بتوانند ضمن بيماريابي و ارجاع به مراكز تخصصي، استرس آسيب‌ديدگان را كاهش دهند و از بروز شدت اختلالات رواني آنان پيشگيري به عمل آورند.
توصيه‌هاي بهداشت رواني براي كنترل استرس پس از تروما
هرچه مداخله بعد از زلزله زودتر انجام شود، زلزله‌زدگان بهتر مي‌توانند اثرات ناشي از آن را تحمل كنند. براي آن كه افراد بازمانده از حوادث كمتر در معرض آسيب‌هاي روحي قرار گيرند و از بروز اختلالات رواني دائم در آنان پيشگيري به عمل آيد، در ابتداي بحران، زلزله‌زدگان بايد از آسيب‌هاي بيشتر و مواجهه با محرك‌هاي آسيب‌زا مانند پس‌لرزه‌ها محافظت شوند و در صورت امكان آنها را از رسانه‌هايي كه اخبار حادثه را پوشش مي‌دهند دور شوند. براي آرامش كودكان بهتر است كه چند روز بعد از فرونشستن بحران، بچه‌ها راهنمايي شوند تا اطراف محل زلزله قدم بزنند. به همه زلزله‌زده‌ها مخصوصاً كودكان بايد اجازه داده شود تا همان اول همه هيجان‌هايشان را بيرون بريزند، گريه كنند، جيغ بكشند و غمگين باشند. نبايد توقع داشت كه از همان اول سرسخت و محكم باشند، اگر گريه كنند بعداً كمتر احتمال دارد بيمار شوند. پديده زلزله را هر جور كه قادر هستيد و كودك مي‌تواند آن را بفهمد توضيح دهيد، حتي اگر حرف‌هاي زلزله‌زده مقبول نيستند به قضاوت‌هاي او در مورد زلزله و علت‌هاي طبيعي و ماوراءالطبيعي‌اش گوش داده شود زلزله‌زده و مخصوصاً كودك زلزله‌زده ممكن است فكر كند حتي خود او در وقوع زلزله به شكلي جادويي مقصر بوده است. بايد به او اطمينان داده شود كه روي دادن زلزله تقصير او نبوده است. از حمايت‌هاي كلامي- مثل اميدواري دادن و غيركلامي مثل در آغوش گرفتن فرد زلزله‌زده دريغ نشود.
نبايد به افراد زلزله‌زده به خصوص كودكان دروغ گفته شود. اگر نزديكان كودك فوت شده‌اند، از جملاتي مثل «اونا پيش خدا رفته‌اند» يا «چون خدا اونا رو دوست داشته برده‌شون پيش خودش» و يا اينكه اميدواري دروغين به كودك كه پدر و مادر تو بازمي‌گردند پرهيز كنيد. اين كار باعث مي‌شود آنها از خدا متنفر شوند و مرگ نزديكانشان را پديده‌اي موقت فرض كنند. اين مطلب مخصوصاً براي كودكان زير 9 سال كه هنوز مرگ را به درستي درك نكرده‌اند ضروري است و به آنها اجازه داده شود تا بفهمند كه اين احساس‌ها در مقابل هر حادثه شديدي طبيعي هستند. احساس كنترل داشتن را در كودكان زلزله‌زده تقويت كنيد. كارهاي ساده‌اي مثل حق انتخاب دادن در غذا و پوشاك مي‌تواند به اين تقويت كمك كند. از كودك زلزله‌زده به خاطر رفتارهاي بازگشتي (مثل شب‌ادراري يا انگشت به دهان كردن) انتقاد نكنيد و او را با كلمات توهين‌آميز خطاب نكنيد. اگر سرپرستي كودك زلزله‌زده‌اي را به عهده داريد و كودك از آينده خود هراسان است، به او اطمينان دهيد كه دوستش داريد و از او مراقبت خواهيد كرد. اگر هر دو يا يكي از والدين كودك زنده هستند او را از آنها جدا نكنيد، اگر كودك مجروح است الزاماً بايد مادر يا پدر يا يكي از بستگان بسيار صميمي‌اش همراه او اعزام شوند و اگر مادر مصدوم است هنگام ارجاع مادر به مراكز درماني تخصصي‌تر، سعي شود كودكان زير 4 ساله‌اش نيز همراه او يا پدرش اعزام گردد.
اگر كودك شيرخوار است و مادر فوت كرده است سعي شود براي كودك شيرخوار مادر رضاعي (يعني كسي كه بتواند به او شير بدهد) پيدا كنيد و كودك را به بستگان درجه اول مانند پدر يا مادربزرگ، خاله يا عمه و عمو بسپاريد و سفارش شود كه مرتب او را نوازش نمايند و هرگز كودك را ترك ننمايند. اگر كودك 4-1 ساله است و مادرش فوت كرده است حتماً پدر يا ساير بستگان درجه اول او به طور دائم همراه كودك باشند. در صورتي كه اشياء يا لباس قابل استفاده از پدر و مادر متوفي، باقي مانده است مثلاً روسري يا تسبيح، آنها را در اختيار فرزندش قرار دهيد. امكانات بازي و سرگرمي براي كودكان فراهم گردد زيرا بازي باعث انحراف توجه كودك از استرس مي‌شود و به او آرامش مي‌دهد. سعي كنيد كودكان را با لطيفه‌هاي جالب بخندانيد ولي اين كار را در موقعيت‌هايي انجام دهيد كه باعث رنجش بزرگترها نشود. با برخورد صحيح با كودكاني كه دچار حادثه شده‌اند مي‌توان او را براي ادامه رشد و تكامل شخصيتي آماده نمود.
ارائه كننده مقاله: مريم‌السادات دربندي
مركز بهداشت شهرستان ايلام

تصاویر
  • بهداشت رواني كودكان پس از وقوع زلزله
ثبت امتیاز